کوله ام غرق غم است
آدم خوب کم است
عده ای کورو کرند و گروهی پکرند
دلم از اینهمه بد میگیرد و چه خوب است آدمی میمیرد
دلتنگي يعني آتيش زير خاكستر گاهى فكر ميكني تموم
شده اما يك دفه همه وجودت آتش ميزنه
بنویس که هرچه نامه دادم نرسید / بنویس که یک نفر به دادم نرسید
بنویس قرار من و او هفته بعد / این جمعه که هرچه ایستادم نرسید
شايد سالها بعد: در گذر جاده ها ، بي تفاوت ازكنارهم بگذريم
و بگوييم آن غريبه چقدر شبيه خاطراتم بود.
پاهايم را که درون آب مي زنم، ماهي ها جمع مي شوند شايد
اين ها هم فهميده اند / عمري “طعمه روزگار”بوده ام . . .
قلبم تهي ز شوق و رنگ / قلبم را جنگ آب و نهنگ
قلبم تباه ز تاريکي و ننگ / قلبم مرده درآغوش سنگ . . .
در شادي من شريک باش اي ساعت / در فکر لباس شيک باش اي ساعت تعجيل بکن
دلم برايش تنگ است / کم عاشق تيک و تاک باش اي ساعت . . .
خیانت است یا عدالت که وقتی نوشت "دوستت دارم" برای دو نفر فرستاد!!!!
گرچه سکوت بلند ترین فریاد عالم است ولی گوش هایم دیگر
طاقت فریاد های تو را ندارد. کمی با من حرف بزن...
سكوتت از غرور سرچشمه ميگيرد نه چيز ديگر . . .
من و تو خط موازی نبودیم....
متقاطع بودیم...
از هم عبور کردیم
ایـــن روزهــا نـه حوصــله ی دوسـت داشتن دارم نـه مـیخواهــم
کسـی دوســـتم داشته باشــد! بــگذاریـد
ایـن خـانـه نفســهای آخــــرش را آرام آرام هـم کـه شده
بــکشد هـنوز تـوان بـریدنِ نفسـها را ندارم!